باور نمیکنم .......
خالق نظمـــِ دانه های انار
زندگی مرا.......
اینگونه بی نظم چیده باشد!
سلام کافه چی..
امشب نه قهوه میخورم نه حتی چیز ِ دیگری
فقط برایش یک پیغام دارم !
اگر آمد به او بگو !
فلانی گفت :
تو که باشی مرا هیچ باکی از هیچ جاده ای نیست ،
با تو تا نا کجا هم می آیم ،
حتی تا پشت ِ کوه ِ قاف !
تو فقط باش ،
همین !
روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنتـــــــــ را ...